watch sexy videos at nza-vids!
صفحه اصلی

مگه ما چادریا دل نداریم؟

سلام. اسم من مائده هستش خانمی هستم متاهل با چهره زیبا، هیکل لاغر اندامی پوست سفید موهای صاف و بلند مشکی و البته محجبه و چادری. بیست و نه سالمه و چند ساله ازدواج کردم رابطمم با شوهرم خیلی صمیمی نیست صبح تا شب بیرونه و اصلا تو رابطه جنسی به فکر ارضای طرف مقابل نیست. داستان متفاوت من از جایی شروع میشه که به سفارش دوستم تصمیم گرفتم چادر براق بخرم واقعا هم به نظرم خانمایی که از این چادرا سر میکنن خیلی شیک و جذاب میشن…

خلاصه اولین باری که میخواستم با این چادر برم بیرون روم نمیشد چون تو نور آفتاب خیلی برق میزنه و آدم تابلو میشه. از همون ورودم به خیابون احساس کردم توجه پسرا و مردا بهم زیاد شده و حتی بعضی ها که خیلی پررو بودن دستشونو میمالیدن بهم ودستشون به خاطر لیز بودن چادر براقم رو کمر و باسنم لیز میخورد. از این حرکتشون ناراحت میشدم ولی زمانیکه دستشون رو بدنم لیز میخورد یه حس لذت بخش تو بدنم به وجود میومد حسی که هیچ وقت با شوهرم تجربه نکردم تو همون روزای اول بعد از چند بار که این اتفاق برام افتاد دیگه بدم نمیومد و کاملا از این موضوع راضی بودم حتی شاید باورتون نشه ولی روزای بعد با این اشتیاق از خونه میومدم بیرون.

لذت این کار وسوسم میکرد حتی بعضی وقتا خودمم بدون اینکه متوجه شن کمکشون میکردم که بهتر دست یا بدنشون از رو چادر لیز و براقم بدنمو لمس کنه. روزای اولی بود که شهوت واقعی رو تو عمرم تجربه میکردم اصلا به زشت بودن کارم نمیتونستم فکر کنم فقط میخواستم لذت ببرم. دیگه زده بودم به سیم آخر و گفتم یکی رو باید ببرم خونه حسابی بهم حال بده تا اینکه یه روز یکی از همدانشگاهی های سابقمو که سوار ماشینش بود دیدم از بخت خوب من کسی بود که همیشه اهل ارتباط با جنس مخالف بود. اونروزم اتفاقا واسه همین تو خیابون میچرخید منم به بهونه اینکه ماشین میخوام علامت دادم و اونم وایساد و سوار شدم تو راه که داشت منو میرسوند حسابی براش اطوار اومدم چیزی که دوران دانشجویی عمرا نه تنها برای اون بلکه برای هیچ جنس مذکری انجام نمیدادم ولی این دفعه نیاز داشتم و بایستی اونو تحت تاثیر قرار میدادم.

وقتی رسیدیم بعد از کلی اصرار راضیش کردم بیاد داخل یه چایی بخوره وقتیم اومد داخل براش چایی بردم و با کمترین فاصله ازش نشستم حتی یه تیکه از لبه چادرمو انداخته بودم رو پاش وقتی دید کسی جز من خونه نیست و منم اونجوری براش اطوار میریزم یه چیزایی دستگیرش شده بود ولی جرات کاری نداشت چون شاید باورش نمیشد منی که با هیچ پسری رابطه نداشتم همچین خواسته ای ازش داشته باشم. زانومو دیگه چسبونده بودم به پاش وقتی باش صحبت میکردم تا اینکه اونم دیگه فهمیده بود که کاملا آماده کس دادنم دستشو گذاشت رو کمرم و از رو چادرم دستشو لیز میداد منم از شدت شهوت چشامو بسته بودم و دستمو بردم و از رو شلوار آلت باد کردشو لمس میکردم و اونم دستشو از رو چادر رسوند به باسنمو کسمو نوازش میداد نمیتونستم صدای آروم ناله هامو قطع کنم هاااااااااااااااااااا هااااااااااااااااااا اه ه ه ه ه ه ه ه اه ه ه ه ه ه ه ه

چند دقیقه بعد بلند شدمو از شدت شهوت با چادرو همه لباسام نشستم رو پاش جوری که کمرم رو شکمش بود و کیرش دقیقا رو خط کسم بود و روش باسنمو حرکت میدادم دستاشم اورده بودم رو سینه هام و با دستام رو سینه هام میکشیدم اوووووووووه اه ه ه ه ه ه ه ه بعدش منو رو به بالا خوابوند رو مبل. هنوز چادرمو لباسام کامل تنم بود دامنمو داد بالا پاهای سفیدم کاملا افتاد بیرون وچشش خورد به شرتم که از شدت شهوت خیس خیس شده بود. شرتمو زد کنار کیرشو تا ته هل داد تو کسم از شدت لذت عین مار به خودم می پیچیدم ا ه ه ه ه ه ه ه ه هااااااااااااااااااااااا اه ه ه ه ه ه ه ه هااااااااااااااااااااااهیچی از زندگی نمیخواستم جز کیرشو که توکس خیسم جلو و عقب میکرد. خوابیده بود رو بدنم و دستامو که هنوز تو آستین چادرم بود رو پشتش میمالیدم…

لبه های چادرمو داد کنار و روسری سفید و براقم مشخص شد از روی روسری گردنمو میبوسید و سینشم کامل رو سینه های من بود و همزمان کیرشو تو کسم جلو و عقب میکرد و منم تو آه و ناله هام قربون صدقش میرفتم اه ه ه ه ه ه ه ه ه عزیز دلم اوووووووووه منو بکن آی ی ی ی ی ی بیشتر منو بکن هااااااااااااااااااااا توعشق منی اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه کیرت فقط واسه کس منه اوووووووووه عزیزم اه ه ه ه ه ه ه ه ه تا اینکه ترشحات کسم زیاد شد و ارضا شدم. بعد از چند دقیقه که بی حسی کیرش از بین رفت ابش اومد و ریخت رو سینم که چون روسریم رو مدل لبنانی بسته بودم و یه تیکش رو سینم بود همه آبش ریخت رو روسریم از شدت شهوت و مستی آبشو با دستم رو روسریم پخش میکردم…..

بازگشت
نظرات
[2017-02-04] سعید :

کس کش لاشی کیرم تو دهن مامانت با این دختر زاییدنش
حالا چرا خونه خالی بود؟
ولی ای کاش آبشو میخوردی تا یه ویتامینی بشه واسه بدنت


UNDER MAINTENANCE
داستان تصویری ترجمه شده
8