watch sexy videos at nza-vids!
صفحه اصلی

صد داستان سکسی

 سلام.

اسمم ساراست و چند تا از خاطراتمو قبلا واستون تعریف کردم امروز می خوام یکی دیگه واستون تعریف کنم.
من مطلقه ام و واسیه خودم کار می کنم و خونه خودمو دارم و وضع مالیم خوبه یه دوست دارم اسمش النازه خیلی مهمونی میره از مهمونی های معمولی تا آخره سکس اومد خونه ی من دید سرحال نیستم با هم شوخی زیاد می کردیم یهو بهم گفت چیه کیر می خوای منم هاج و واج موندم چی بگم بهش خندیدم و با بالش همو زدیم از این ماجرا یه چند هفته ای گذشت یه روز پنجشنبه زنگ زد بهم گفت شب پارتیه خیلی باحالیه حتما بیا و در ضمن خیلی بخودت برس من اول نمی خواستم قبول کنم اما دیدم اسرار میکنه قبول کردم قرار شد برم.

 
خلاصه اینو بگم که زمستون بود و حسابی هوا سرد کرده بود من از سره کار رسیدم خونه یه چیزی خوردم یه کوچولو استراحت کردم بعد رفتم حموم همه جامو تمیز کردم وای چه کس خوش تراشی داشتم خودم حال می کردم موهامو هم تازه دکلوره کرده بودم خیلی رنگش باهال شده بود بلوند شده بود از حموم اومدم که دیدم الناز زنگ زده بهش گفتم چی شده گفت ساعت هشت بیا و آدرسو داد و باز تاکید کرد که بخودت برس منم همین کارو کردم یه شورتو سوتین ساتن نقره ای خیلی شیک داشتم تنم کردم و دیگه فشن تی وی واسیه خودم راه انداختم واسیه خودم یه شلوار چرم مشکی خیلی براق خریده بودم اونو پام کردمو یه لباس گرم کرک دار پوشیدم و رفتم سراغ آرایش کردن یه رژ صورتی خیلی ملیح داشتم اونو زدمو لاک همون رنگی خلاصه ریملو خط چشو حسابی حوری شده بودم داشتم آماده میشدم که برم یه پالتوی چرم مشکی خزدار داشتم پوشیدمو یه نیم بوت خیلی خشگل شالمو سرم کردم موهام ریختم بیرونم راه افتادم با ماشین خودم رفتم به اون آدرس دیدم الناز با من رسید تا منو دید گفت چه تیکه ای شدی منم گفتم خفه شو بی شعور

 

در زدیمو رفتیم داخل وای هوش از سرت می رفت چه خونه ای وچه آدمایی همه جنتلمن آماده برای سکس رفتیم داخل خونه یه پسره اسمش سامیار بود اومد و بهمون خوش آمد گفت و رفت الناز بهم گفت این خونه ی این پسره ست خلاصه مهمونی شروع شد و همه مشغول رقص حسابی حال کردیم منم حسابی مشروب خوردمو دیگه نمی فهمیدم چیکار میکنم تا اینکه النازو دیدم میگه مهمونی تموم شد تو بیدار نشدی هنوز خیلی حالم بد بود می خواستم با ماشینم بیام نمی تونستم رانندگی کنم الناز رفته بود مونده بودم تو خیابون تا اینکه سامیارو دیدم اومد پیشم گفت چی شده گفتم نمی تونم رانندگی کنم اونم گفت من می رسونمت تو راه داشتم زیر چشی نگاهش می کردم عجب استیلی داشت خیلی دلم می خواست باهاش بخوابم رسیدم در خونه یه فکری زد به سرم خودمو زدم به بی حال که نمی تونم راه برمو اونم منو بغل کرد برد بالا تو خونه داشت پالتو مو در میاورد که دستم زدم به کیرش پرید

 

خودمو زدم به نفهمیدن دوباره این بار کونمو مالیدم بهش اما این بار عقب نکشید چسبونده بود به کونم گفتم سامیار من ازت خوشم اومده میخوام بکونی منو اونم حسابی حشری شده بود گفت منم همین طور بغلم کرد و برد تو اتاق خوابو لباسامو دراورد ولی شلوارمو نه داشت پشتمو لیس میزد از گردم شروع کرد رفت تا پایین خیلی حشری شده بودم هی میگفتم کسمو بخورش زود باش اونم دستشو انداختو ته شلوارو پاره کرد دیگه داشتم دیونه میشدم که یه لحظه زبونشو تو کسم احساس کردم وای داشتم از حال می رفتم صدام حسابی رفته بود بالا بهم میگفت آروم همسایه ها گفتم نمی تونم هر کار بکونی نمی تونم که برگردوندم کیرشو کرد تو دهنم گفت حالا می تونی یا نه گفتم آخ جون جوری ساک میزدم که انگار دارم یه کیم میخورم ول کن بودم سامیارم قرمز شده بود

 

سری چرخیدمو اون شلوار چرممو بیشتر جرش داد صاف فشار داد تو کسم وای انگار دارن دنیارو بهم میدن داشتم دیونه می شدم یه چند دقیقه این حالتی تلمبه زد باز بلندم کرد رو هوا بودم پاهامو باز کرده بودو تلمبه میزد باز منو چرخوند از بغل شروع کرد به تلمبه زدن خیلی خسته شده بود دراز کشید من رفتم روش وای وقتی صاف شدم احساس کردم کیرش ته ته کوسمه خیلی حال می کردم یکی دوبار ارضا شدم ولی بازم می خواستم تا اینکه دیدم سامیار میگه بچرخ چرخیدم یهو فشار داد تو کونم اولش خیلی دردم اومد ولی بعد جا باز کرد خیلی حال تا سامیار شروع کرد به وحشیانه تلمبه زدن مشخص بود آبش داره میاد گفتم بریز تو اونم اطاعت کرد همه رو ریخت تو آنقدر آب داشت که از کونم میریخت بیرون کیرشو آورد واسش لیس زدمو همه ی آبشو خوردم اونشب تا صبح با هم حال کردیم صبح شمارشو دادو رفت الناز بهم زنگ زد گفتم چی شده گفت آفرین این پسره رو تسخیرش کردی خلاصه حسابی باهاش حال کردم

 

اینم از خاطره شیرین پارتی

بازگشت
بدون نظر

UNDER MAINTENANCE
داستان تصویری ترجمه شده
9